۱۳۸۷ شهریور ۷, پنجشنبه

مجال من!....



مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد

قضاي آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد


رقيب آزارها فرمود و جاي آشتي نگذاشت

مگر آه سحرخيزان سوي گردون نخواهد شد


مرا روز ازل کاري بجز رندي نفرمودند

هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد


خدا را محتسب ما را به فرياد دف و ني بخش

که ساز شرع از اين افسانه بي‌قانون نخواهد شد


مجال من همين باشد که پنهان عشق او ورزم

کنار و بوس و آغوشش چه گويم چون نخواهد شد


شراب لعل و جاي امن و يار مهربان ساقي

دلا کي به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد


مشوي اي ديده نقش غم ز لوح سينه حافظ

که زخم تيغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد


هييي



۱۳۸۷ مرداد ۳۰, چهارشنبه

آزار

دختري خوابيده در مهتاب

چون گل نيلوفري بر آب

خواب مي­بيند

خواب مي­بيند که بيمارست دلدارش

وين سيه رويا، شکيب از چشم بيمارش

باز مي­چيند

مي­نشيند خسته دل در دامن مهتاب

چون شکسته بادبان زورقي بر آب

مي­کند انديشه با خود :

"از چه کوشيدم به آزارش ؟ ..."

وز پشيماني سرشکي گرم

مي­درخشد در نگاه چشم بيدارش

روز ديگر، باز چون دلداده مي­ماند به راه او

روي مي­تابد ز ديدارش

مي­گريزد از نگاه او

باز مي­کوشد به آزارش ......


سايه



۱۳۸۷ مرداد ۲۸, دوشنبه

دروغ نگفته

چند روز پيش تو کتابخونه راهنمايي علامه حلي نشسته بودم و داشتم کتابا رو نگا ميکردم ببينيم کتاباي بچه هاي راهنمايي، چجوريان.

بعد از يه مدت کند و کاو، يه کتاب خوشگل و گلاسه و رنگي نظرم رو جلب کرد، به اسم: راز آفرينش.

نويسنده هارون يحيي

کتاب مال سال 2005 بود و مخاطبش يچه ها بود، طبيعتاً آدم انتظار داره که کتبه راجع به منشاء حيات و از اين حرفا باشه.

صفحه اول متن کتاب رو که نگاه کردم نتونستم جلوي پق خندم رو بگيرم، و توجه بقيه رو جلب کردم.

اينو نوشته بود: "نظريه منسوخ: نظريه تکامل"

همين طور کتاب رو ورق زدم.

همينطور اعترافات افراد مختلف رو از جمله داروين، ميلر، ارنست مير، لرگا و يه سري ديگه رو شامل ميشد که ميگفتن غلط کرديم و هرچي حرف قبلاً زده بوديم غلطه.

از همه جالب تر اون فصله کتاب داروين رو به رخ کشيده بود تحت عنوان: difficulties of the theory

فصلي که واقعاً شکست نفسي يه دانشمند رو نشون ميده که اشکالات نظريه اش رو هم آورده و اينکه چه داده هايي اين نظريه رو تاييد خواهند کرد.

يه سري عکس از اسکيمو رديف کرده بود و ميگفت اينا که هيچ فرقي با ناندرتالا ندارن، ناندرتال کيلو چنده ببين اين اسکيموها هم به همون پشمالويي و بوگندويي اونا هست! و از اين حرفا.

در همه کتاب هميشه از گفتن کامل واقعيت پرهيز ميشد، و اينکه همه همه چيز رو نميگفت!!

در بسياري از اکثر اوقات!!! نگفتن همه واقعيت منجر به دروغ ميشود!! اينم يکي از انواع بي شرمانش!!