۱۳۸۷ مهر ۱, دوشنبه

21th

شب 21......

هر سال........

يه قرار نذاشته، اما همه ميان!!

اولين بار که معني اين قرارو فهميدم 2 سال پيش بود، بعد يه سال تو باشگاه جون کندن رفتيم تا بر و بچه هاي کنکوريمونو ببينيم... همه بودنا

شب 21 ماه رمضان هر سال..... حلي پارتي

الانم بعد دو سال با اينکه همه نميان ولي همونايي که ميان باعث ميشن که يه بار ديگه به اينکه عضو يه همچين جمعي هستم افتخار کنم؛

يه موقعي يه نفر بسيار بسيار با من کل کل ميکرد که واقعاً دبيرستان هيچي به ما نداده، من اون موقع به خاطر شور و حال زياد و ناسيوناليستم بيش از حدم بهش مي توپيدم، ولي روزايي مثل ديشب به اين نتيجه به صورت کاملا منطقي ميرسم که هيچ جاي ديگه اي نميتونه بهتر از حلي وجود داشته باشه و از خودم به شدت متشکرم که در اينجا درس ميخوندم؛ و يه دليل گنده ديگه به حماقت اون فرد کل کل کننده اضافه ميکنم.

يه وقتي داشتم از در اصلي دانشگاه ميومدم بيرون، يهو بوي علامه حلي رو حس کردم، برگشتم ببينم چيه که منو ياد اونجا انداخته؟ ديدم درست يه درخت توت بالاي سرمه، ياد توت خورياي قبل امتحان بالاي ....... مدرسه بخير!!!( ممکنه خيلي براتون حال بهم زن بشه سانسور شده!!)

توي اين زمان که از همه جا و همه کس گريزون شدم، يه جايي که از متعلق بودن بهش احساس لذت ميکنم خيلي بهم دلگرمي ميده!!!

حتي آدمايي که به مزخرف بودنشون اطمينان دارم توي جو مدرسه خيلي يهويي توپ ميشن!!

به عنوان کلام آخر با استناد به دلاليل فوق و دلاليل ديگر موجود( که ممکنه اصلاً هيچ ربطي هم به حلي نداشته باشه و فقط براي خالي کردن خودم در ذهنم مرورشون ميکنم) ميگويم: اي کسي يه موقعي ميگفتي حلي جاي خوبي نيست و اي همه کساني که يه همچين حرفي رو کم و بيش ميزنيد

مرگ بر شما!!


اين عکس مال شب 21 ماه رمضون امسال است، طي يک رسم 7 ساله هر سال يکي از اعضاي سابق بزرگ شده گروه زيست دبيرستان طي يک مراسم خاص در شب 21 عذاب ميکشند، که از اين ميون ميشه به اين موارد اشاره کرد

1- بسته شدن به ميله سبد بسکتبال مدرسه به مدت 3 ساعت

2- شسته شدن موها توسط غذاي ماهي و راهي شدن به سمت منزل با تاکسي

3- بسته از دستها و آويزان شدن از سقف گلخونه مدرسه(البته پاهش رو زمين بود) به مدت 30 دقيقه

4- خوراندن يک ماده زرد رنگ بد بويي توليدي بچه هاي علامه حلي به عنوان آب پرتقال به يکي از مظلومين

5- و بالاخره وحشيانه ترين اونها (تا به حال) آويزان شدن از پا از سقف گلخونه که روي من شکل گرفت!!!

البته بگم همه موارد فوق و ديگر موارد غير از مورد 4 با رضايت کامل فرد مظلوم صورت گرفته!!

با همه اتفاقات فوق براي تک تک ما، دبيرستان اينقدر خاطره دوست داشتني داره که بازم هممون با کله ميريم!!

۵ نظر:

Unknown گفت...

omid joun salam!
mohammadam
kheili bahal boud emsal
man delam dobareh mikhad
az in be bad delam mikhad hey abrnameh bezarim berim biroun hameh ba ham
plz shoma ham reminder bash:D

ناشناس گفت...

aval az hame ooni ke 3 noghte gozasht in bood ke derakht toote kenare dastshoyi bood:D:D:D
dovom in ke tofu be in roozegare la kerdar ke ma ro joda kard az oon ja!
sevom inke nang bar harki bege helli bade!
charom in ke yade golkhune be kheyr!!sale aval safash bishtar bood:D
;chakerim)

ناشناس گفت...

Omidofe Pashmalof!
manam ye erghe sampadie khassi daram
asanam onjai ke maha boodim khoda bood!
yani bacheha khoda boodan
v harchi bishtar migzare bishtar be khode oon zamanam hasoodim mishe
:D aks in perfect!

ناشناس گفت...

*:

زانا گفت...

با آواز متناسب بخوانيد:

welcome to the hotel allameh helli

جای خوبيه...خيلی حال می ده!

دلم تنگ شد برای مدرسه!